سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شاهکار
 
ثامن تم

آن روزها فکرش را هم نمیکردم

                              این روز ها پشیمانم از انجامش

آن روزها خیلی ها و خیلی چیزها برایم غیرممکن بود

                              این روز باور محال بودنش دیوانه ام میکند !

آن روزها نمیشکستم دلی را

                              این روزها کارم دل شکستن است !

آن روزها حال و هوایم خوب بود

                              این روزها آمده ام که ببخشی مرا

 

ببخشی مرا که بی تو روزگار میگذرانم...

مرا که زندگی ام از دست رفته !

 

خدای من !

نبخشی مرا من چه کنم ؟!!


چهارشنبه 90/10/21 .:. 11:3 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

شده ای برایم یک تکیه گاه

تکیه گاهی امن که دلتنگی ها و روزمرگی هایم را با تو در میان میگذارم

کجایی مولای من؟!

کجایی که بی تو گل وجودم بی رمق شده از بارش تگرگ !

بی تو چه ها که نمیشود !

  

 

این دیده نیست لایق دیدار روی تو

چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را...

  

پندی را که خود بیش از تو به آن نیازمندم برایت مینویسم

هرگز جز برای خدا کاری انجام نده...

« شهید آوینی »


دوشنبه 90/10/19 .:. 12:57 صبح .:. Elnaz .:. دیدگاه

خدای من... !

بنگر حال و هوایم را در این روزها...

در این روزهای بی تو و بی یاد تو

در این روزها که دلم زخمی شده است و مردم نگاه هایشان نمک دارد

دلم به اندازه دنیا تنگ است

تنگ است برای صفای خدایی ات !

مرا دریاب در این روزها که دیگر نایی نمانده برای بی یار سپری کردن

برای بی اماممان روزگار گذراندن

دیگر تا به کی انتظار ؟!

برسان فرستاده ات را...  برسان...

 

خدایا کور است چشمی که تو را نگهبان خود نبیند و زیانکار است آنکه از

دوستی تو بهره ای نبرده است   " امام حسین (ع) "


جمعه 90/10/9 .:. 9:7 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

مانده ام حیران ، سرگشته...

کوچه پسکوچه های دلم تاریک مانده اند و غریب...!

آشوبی به پا شده ؛ جمعه ها می آیند نمی آید یارمان

روزها میگذرند و محرم تمام میشود

چه میتوان کرد وقتی دیگر تحملی نمانده ؟!

میشود سال دیگر بیاید و زنده باشم و محرم را حس کنم ؟!!

میشود تا محرم سال بعد کربلایش را ببینم ؟!!

میشود ظهور اماممان را درک کنم ؟!

 

هوامو داشته باش آقا ؛ خود را به تو سپرده ام...


شنبه 90/10/3 .:. 4:21 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

رهایم نکن...

یاریم کن سخت بمانم و استوار

یاریم کن کم نیاورم ، اراده ام سست نشود

یاریم کن در این خفقان تاریکی روشن باشم ، روشن بمانم

میگویند خطا از ویژگیهای انسانست ، من میگویم ولی تکرارش از

ویژگی های حیوان !

سنگ دینداری را به سینه زدن چه سود ؟!

تو هم یکی از آن بی اعتناها ، یکی از آن ....

کم نیاور ، بمان...

 

اگر کاری که میکنی هوشمندانه باشد ، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند !


سه شنبه 90/9/29 .:. 3:44 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

روزگارمان پاییز است پاییز !

بی رمق شده ایم... بی فکر... بی احساس...

دانشجوهای این ترم نمره ی تئوریشان را خوب میشوند ، خوب بلدند درسشان

را بخوانند و وانمود کنند که شاگرد اولند ولی نمره ی عملی اشان کم است

و حتی گاهی صفر !

با این اوضاع بعید است درسشان را پاس کنند !

برای این دانشجوها عمل به حرفهای استادشان سخت است ، پذیرفتن

قوانین کلاس سخت تر !

این دانشجوها برای پر رنگ شدن هزار رنگ میشوند ؛ در این کلاس یکرنگ

ماندن کار ساده ای نیست !

 

بچه که بودم بستنی ام را که گاز میزدند قیامت به پا میکردم

چه بیهوده بزرگ شده ام...

روحم را گاز میزنند و من میخندم !


سه شنبه 90/9/22 .:. 2:44 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

زمانه عجیبی است

مردم عاشق امام گذشته اما عاشق امام حاضر ، نه !

میدانی چرا؟

امام گذشته را هر طور که بخواهند تفسیر میکنند

و اطاعت از امام حاضر را بر نمی تابند

آری ؛ زمانه عجیبی است

 

 

حسین تشنه تر از آب تشنه لبیک بود

افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند

و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند

 

خداوندا !

این منصب شاهانه را ز ما باز نگیر،تا که پیوسته بمانیم عزادار حسین...


سه شنبه 90/9/15 .:. 10:42 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

آن زمانها قلب حسین فاطمه را با کارهایشان میشکستند

ما قلب مهدی فاطمه را با کارهایمان میشکنیم

آن زمانها برای حسین فاطمه نامه مینوشتند که بیاید به یاریشان

ما حتی نامه ای هم برای آمدن مهدی فاطمه ننوشته ایم

آن زمانها باکمال وقاحت با کشتن فرزندان حسین فاطمه،خون به دلش کردند

ما با رفتارمان خون به دل مهدی فاطمه میکنیم

آن زمانها حسین فاطمه یاری نداشت

این زمانها مهدی فاطمه در پی 313 یار است...

 

چه فرقی است بین ما و آنها؟!

حسین پسر فاطمه است ، مگر مهدی نیست؟!

 

حواست را جمع کن ! حسین را منتظرانش کشتند...


جمعه 90/9/11 .:. 8:28 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

کمی عاقلانه تر نگاه کن

دقیق که شوی حس میکنی وجودش را

میخواند تو را

بنده من...   بنده من...

بیا... برگرد...

وجودش را که حس کردی در کوچه پسکوچه های دلت جستجویش میکنی

وجودش در کنارت را که باورت شد میشوی عاشق...

میشود معشوقت ، میشود راهنمای زندگیت

 

آموخته ام وقتی نا امید میشوم خدا با تمام عظمتش انتظار میکشد

که دوباره به رحمت او امیدوار شوم...


سه شنبه 90/9/8 .:. 5:51 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه

نگاه کن

ببین ماه خدا را

زنده ای و می بینی محرم را

سجده شکر بجا بیاور

خداوندا شکرت که زنده ام و ماه عشاق حسین (ع) را میبینم

هزاران مرتبه شکر

حسین جان...

افتاده سینه ام به تپشهای انتظار ؛ از روی تل دل حرمت دیده میشود


شنبه 90/9/5 .:. 11:52 عصر .:. Elnaz .:. دیدگاه
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By SamenTheme :.
کی میشود..

"متی ترانا و نریک" کی می شود تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم..؟
همراهان شاهکار
دعای معراج