شاهکار |
سر کلاس ریاضی دبیرمون یه داستانی رو گفت که ( به نظرم) جالب بود تو زمان حضرت علی ، یه نفر که سه تا پسر داشته وصیت کرده بوده که یک دوم اموالش به پسر بزرگش ، یک سوم به پسر دومی و یک نهم اون به پسر سومی برسه . باباهه میمیره درحالیکه کل اموالش 17 تا شتر بوده حساب میکنن می بینن به پسر اولی 5/8 میرسه . به دومی 6/5 و به سومی 8/1 میرسه . این سه تا داداش داشتن با هم بحث میکردن که چیکار کنیم . تصمیم گرفتن به اولی که 5/8 رسیده 8 تا شتر بدن و یه شتر هم هر ماه یه بار دست یکی از اونا باشه ولی بقیه رو نمیدونستن چیکار باید بکنن تا اینکه خبر به حضرت علی رسید و امام علی به اونها گفتن من به شماها یه شتر می بخشم تا راحت تقسیم کنیم . شترها شد 18 تا و به اولی 9 به دومی 6 و به سومی 2 تا شتر رسید . اصل قضیه که جالبه اینه که با اینکه امام علی به اونها یه شتر دادن ولی بازم اونها 17 تا شتر دارن و یه شتر که متعلق به امام علی هست برای خودش باقی میمونه !! چی شد؟ حالا بهت میگم . اگه ما بیایم مخرج مشترک بگیریم از یک دوم و یک سوم و یک نهم جواب به دست میاد هفده هجدهم که این یعنی باباهه کل اموالشو به پسراش نداده و یه شتر رو حساب نکرده . گرفتی چی شد؟
آدمی به خودی خود نمی افتد ، اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است سه شنبه 90/7/5 .:. 10:18 عصر .:. Elnaz
.:. دیدگاه
|